لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت زنان با تمام مفاد کامل و جامعی که در بردارد، نیازمند فرهنگ‌سازی است چرا که خانواده علاوه بر این که یک نهاد مبتنی بر حقوق و تکالیف است، پایه ها و شالوده های آن بر روی اخلاق و فرهنگ بسته شده است.

به گزارش نیکوکار، تامین امنیت زنان اصلی ترین هدف لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت زنان است اما یک نکته در این موضوع قابل بحث و بررسی است و آن این که این لایحه بدنبال امنیت زنان در جامعه است یا خانواده؟ به عبارتی جایگاهی که این قانون در آن می خواهد اجرا شود خانواده است یا اجتماع؟

اگر امنیت زنان در خانواده صرفا با نگاه حقوقی دنبال شود راه چاره مناسبی برای زنان نیست چرا که درست است که خانواده یک نهاد مبتنی بر حقوق و تکالیف است اما پایه ها و شالوده هایش بر روی اخلاق و فرهنگ بسته شده است. بر این اساس قانونی کردن حقوق خانواده شاید بخشی از مشکلات را حل کند اما نمی تواند همه مشکلات زنان را در خانواده سامان‌ بخشد.

وضعیت زنان در کشورهای غربی با وجود یدطولای آنان در لایحه نویسی و قانون نویسی، شاهد این مدعا است؛ این که در طول این سال ها با تدوین این‌همه قوانین به نفع زنان چرا وضعیت آنان هنوز به نقطه امیدوار کننده نرسیده است و سالانه آمار بالایی از کشته و آزار دیدن زنان منتشر می شود. مگر نه آن که قانون رسوب اخلاق در تاریخ جوامع است.

نتیجه این که اگر فرهنگ واخلاق را پررنگ کرد یا حداقل قوانینی بر شالوده های اخلاق و فرهنگ بنیان نهاد، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. نکته دیگر این که اساس و مرکز ثقل این قانون باید بیشتر به دنبال امنیت زنان در بُعد اجتماعی باشد چرا که نهاد خانواده با تدوین قوانین مسایلش به راحتی حل نمی شود.

نکته ایرادی دیگر به لایحه تامین امنیت زنان، این است که چرا عنوان خانواده در آن دیده نشده است. مگرنه این که امروز بیشترین ظلم به زن در حوزه نقش های خانوادگی و فراموشی نقش های فطری مثل مادر و همسری است؟ مگر نه این که امروز مرکز ثقل ظلم وخشونت به زنان در تحت الشعاع قرار دادن نقش همسری و مادری زنان با جبرهای فرهنگی اجتماعی است؟

به عبارتی زنان وقتی با جبر معیشتی وارد چرخه اشتغال می شوند، بدون لحاظ تفاوت های جنسیتی که بخاطر نقش مادری و همسری دارند پابه پای مردان کار می کنند. لذا یکی از حلقه های مهم در این قانون که به نظر مغفول مانده عدم نگاه تمایز و تفاوت محور بین زن ومرد در ساختارها و چارچوب های اجتماعی است که امروز منجر به تحمیل خشونت نرم به زنان می شود. بر این اساس خوب بود در این لایحه سرفصلی مجزا به تفاوت های حقوقی زن و مرد با ملاحظه نقش مادری و همسری مدنظر قرار می گرفت.

احساس امنیت از خود امنیت مهم‌تر است

امروزه حوزه قوانین در موضوع امنیت می تواند اثر گذار باشد اما یک نکته مهم در باب امنیت وجود دارد که احساس امنیت از خود امنیت مهم‌تر است. وقتی ما جامعه را قانونمند به سمت امنیت می بریم اما فضای اجتماعی را برای پذیرش این قانون مهیا نکرده ایم باعث می شود که جامعه هر چه قدر هم ‌برای زنان امن شده باشد اما احساس ناامنی در آن بیداد کند و این خطرناک است.

پس برنامه ریزان و قانون نویسان را باید به سمت قوانینی برد که وزن فرهنگی و ایجابی آن پررنگ تر از وزن سلبی و بازدارندگی باشد اما نکته ای که در این لایحه مشاهده می شود دقیقا نقطه مقابل این نگاه است یعنی وزن فرهنگی و ایجابی آن بسیار کم وجنبه بازدارندگی و سلبی این قانون بالا است که به نظر می رسد در بستر اجرا دچار چالش شود.

نکته آخر هم که اهمیت خاص خود را دارد این که جنبه پیشگیرانه در این لایحه نادیده گرفته شده است. امروز به خاطر پیچیدگی و تاثیر پذیری موضوعات جامعه روی حوزه زنان وخانواده نیازمند قوانینی با رویکرد پیشگیرانه هستیم چرا که در جامعه در حال گذار شاید هنوز خیلی ها وارد گود مسمومیت های اجتماعی و معضلات و آسیب ها نشده باشند و این قوانین پیشگیرانه با آینده نگری می تواند گروه مخاطبی را که ظرفیت و استعداد تخریب دارند در حوزه مصونیت نگاه دارد و اتفاقا به نظر می رسد یکی از مهمترین رسالت های حقوقی در جوامع مدرن تصویب قوانین پیشگیرانه است.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/